عــــــــاشق تنـــــــــهــــا

باور

 

 نیازمند چیزی بودم که باورش کنم

 

نگاهت بر من افتاد و باور کردم

 

 

خواهان کسی بودم تا باورش کنم

 

 

خود و رویاهایت را با من تقسیم کردی و باورت کردم

 

 

اما…

 

 

آنچه را که به راستی به آن نیازمند بودم

 

 

باور کردن خود بود

 

 

مرا به دنیای درونت بردی و با اکسیر عشق یاریم کردی

 

 

و به برکت توست

 

 

که امروز زنده ام ٬ لمس می کنم و باور دارم

 

 

کسی ٬ چیزی یا خود را

 

آری تنها به خاطر وجود توست


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:اکسیر عشق,باور, ] [ 10:44 ] [ امید ] [ ]

تنهایی باغ

  من به تنهایی باغ
بعد یک خواب زمستانی می‌اندیشم
و به گل‌های فروخفته به دامان سکوت
من به یک کوچۀ گیج
گیج از عطر اقاقی‌ها می‌اندیشم


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:22 ] [ امید ] [ ]

نفس

 یه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی

با یه عکس و چند تا نامه پر نمی‌شه جای خالی

میون بود و نبودت جای خالیتُ حساب کن
وقت اومدن تموم ثانیه‌ها رو جواب کن


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:20 ] [ امید ] [ ]

تنهایم

  قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی 
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:, ] [ 16:18 ] [ امید ] [ ]

وقتی کسی رو دوست داری

  وقتی کسی رو دوس داری،حاضری جون فداش کنی 

حاضری دنیارو بدی،فقط یه بار نیگاش کنی 


به خاطرش داد بزنی،به خاطرش دروغ بگی 

رو همه چی خط بکشی،حتّی رو برگ زندگی 


وقتی کسی تو قلبته،حاضری دنیا بد بشه 

فقط اونی که عشقته،عاشقی رو بلد باشه 


قید تموم دنیارو به خاطرِ اون می زنی 

خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکن


برچسب‌ها:
[ شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, ] [ 10:41 ] [ امید ] [ ]

دیوونتم ، دیوونتم ، دیوونه

شب شده ساکته دوباره خونه
 می گرده دل دنبال یک بهونه
 می گرده باز گنجه ی خاطراتو
 پی یه حرف ناب و عاشقونه
 عکس
تو رو باز می ذاره روبروش
 که تا ته شب واسه تو بخونه
 دلم تو التهابه که چه جوری
 قدر چشای نازتو بدونه
 تو عصری که قحطی عطر یاسه
 اما به جاش دوست دارم گرونه
 کافیه اسمتو یه جا ببینم
 تا حس شعرم بزنه جونونه
من نمی تونم بگم اندازه شو
اینو فقط شاید خدا بدونه
 محاله که عشق ما رو ندونن
 برو سوال کن از گلای پونه
 اگه بخوان خیلی کم از تو بگن
 می گن همون که خیلی مهربونه ؟
 بی خبری تو ولی از حال من
 میندازم اینو گردن زمونه
 چقدر حسودیم می شه وقتی همه
 بهم می گن دل تو پیش
اونه ؟
 من خودم باز می زنم به اون راه
 می گم بیارید واسه من نشونه
 اما تا کی فریب بدم دلم رو
 اون داره کلی آدرس و نشونه
 مهم ولی تویی که اسم نازت
 با من یه جایی پشت آسمونه
اونا نمی دونن ستاره هامون
 دوتاس ولی توی یه کهکشونه
 اینو
بخون تا دوباره بدونی
 دیوونتم ، دیوونتم ، دیوونه 


برچسب‌ها:
[ شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, ] [ 10:39 ] [ امید ] [ ]

متن عاشقانه

 هوا سنگین بود ، نفسهایم به سختی بالا می آمد ،

دل آسمان هم مانند دل من گرفته بود ؛
 کاش بغض آسمان بترکد تا مثل بغض من آزارش ندهد .

دلش پر بود ، داشت میغرید ، انگار از همه گلایه داشت ،

 میخواست خود را خالی کند ؛

خوش بحال آسمان ، خود را چه راحت خالی میکند  ،

چه راحت میگرید و چه راحت آرام میشود ؛

کاش چشمانم آسمانی بود ؛

تمام فضای جنگل پر بود از آواز باران ؛

گاه گاهی صدای کوفتن نوک دارکوبی به تن خسته درختی

کهنه به گوش میرسید.

آسمان هنوزم گریه میکرد ، انگار تمامی نداشت .

من هم بارانی شدم ، بغضم را شکستم ، چشمانم را آسمانی کردم ،

فریاد زدم ، دلم را از گلایه ها خالی کردم ،

دلم را با دل آسمان پیوند زدم  .

حال هردو  آبی شدیم ، کینه ها را پاک کردیم و آرام گرفتیم


برچسب‌ها:
[ شنبه 4 شهريور 1391برچسب:, ] [ 10:34 ] [ امید ] [ ]

غریبه

  بین این همه غریبه

 

توبه آشنا میمونی

 

حرفهای تلخی كه دارم

 

من نگفته تو میدونی

 

من پر از حرفهای تازه

 

عاشق گفتنو گفتن

 

تو با درد من غریبی

 

اما تشنه ی شنیدن

 

                                          


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, ] [ 23:1 ] [ امید ] [ ]

شعر غمگین

 فاصله ی من وتو زیاد شده این روزا

 

آخر این جدایی میرسه به نا کجا

رفتی و گفتی بودن با من هرگز نمیشه

قلب من زیر پاهات له شد مثل همیشه

یه روزی بود میگفتی دوستم داری رهگذر

نرو بمون که چشمام بی تو میشه خیس وتر

خسته و دل شکسته میخوام واست بخونم

اگه اجازه بدی پیشت میخوام بمونم

آروزی دیدنت واسم شده یه رویا

داشتنت رو میخوام از اونی که هس اون بالا

آی اونی که اون بالا نشستی پیش ابرا

بهش بگو هنوزم دوسش دارم بی پروا

سحر توی نمازم ازش خواستم بمونی

میدونم که عشق رو ازتو چشام میخونی

از چشمات دارم میخونم دوسم داری هنوزم 

چرا زپیشم رفتی اینو من نمیدونم              

رفتی اما میدونم برمیگردی یه روزی

قسمت ما دوتا نیست غم تلخ جدایی


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, ] [ 16:18 ] [ امید ] [ ]

 فرق من و تو

گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم

گفتی اگه يه روز نبينمت ميميرم، گفتم من فقط ناراحت ميشم

گفتی من بجز تو به كسي فكر نمی كنم، گفتم اتفاقا من به خيلي ها فكر می كنم

گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داري

گفتی اگه بری با يكی ديگه من خودمو می كشم، گفتم اما اگه تو بری با يكی ديگه، من فقط دلم ميخواد طرف رو خفه كنم

گفتی...  گفتم...

حالا فكر كردی  فرق ما اين هاست؟ نه!

فرق ما اينه كه:

تو دروغ گفتی، من راستشو


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, ] [ 16:10 ] [ امید ] [ ]

من اینجا بس دلم تنگ است

 

من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی که می بینم بد آهنگ است...

بیا ره توشه برداریم

قدم در راه بی برگشت بگذاریم

ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, ] [ 16:6 ] [ امید ] [ ]

قاصدک این نامه را با خود ببر

 ((قاصدک این نامه را با خود ببر ))

قاصدک از تو خبر آوردند!

که دلت خسته ز دیدار من است!؟

 

همه سرمای زمستان دیدم

تو فقط پیک بهارم بودی

 

قاصدک،پر پرواز تو را باد بچید!

که پیام دل ما را به آن کوچه رساندی دیشب!؟

 

تا به کی گوش به فرمان نسیم سحری؟

گر نداری دل عاشق لااقل آزاده باش!

 

گفته بودی دلخوشی خوشتر ز دل‌باختگیست!! دل مباز

گر دل ببازی خوشی دل را ز یادت میبرد؟!!

 

گفته بودم : آرزویم را به تو ای نارفیق!

راز دل را بر دل بیگانگان پنهان بدار ، من نگفتم؟؟

 

داد از این بیداد تو!!

 

چون دو هفته سال بهر انتظار یک خبر آسان نبود

قاصدک همخانه‌ای اینجا نبود قاصدک میخانه‌ها جای دل تنها نبود

 

جام می را من به خون دل همی پر کرده‌ام

 

آشیان دل به پابوس پیام آور نشست

بس که شلاقش زده آن نارفیق پایش شکست

 

قاصدک این رسم دلداری نبود

قاصدک این رسم دلداری نبود

 

دوش رفتم که سر کوچه ببندم تاج گل

گر تو آئی خستگی را سرکنی بر بام گل

 

لنگ لنگان آمدم بهر پیامت قاصدک

سر آن کوچه دگر بلبل بیچاره نبود!!

 

در سکوت دل خود زیر مهتاب بلبلک آنجا نبود

به قفس خندیدم که درش باز و پیامی بر جاست

 

خط این نامه به امضای تو بود!!

که دلت خسته شده از دل ما

 

قاصدک هر جا که هستی خوش نشین باش و بدان

ساده دل دل را به زلف یار میبازد چه خوش


برچسب‌ها:
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:, ] [ 15:50 ] [ امید ] [ ]

غریبه........

خیره شدم به اون روزا به خاطرات خوبو بد

                                                غصه نخور دلم آخه از تو خطایی سر نزد

آهای غریب بی وفا ببین چی آوردی سرم

چطور میتونم عشقتو این روزا از یاد ببرم

نگفتی از چی دلخوری دلت بهونه گیر شده

نگفتی با کی دم خوری چشم تو از من سیر شده

شبا خیال عشقی پاک رفیق رویای منه

یه ذره شبیه تو نیست اون همه دنیای منه

غریبه آهای غریبه بی وفایی

دلم پره ازت خدایی

چی دارم از تو جز جدایی

دیگه نمیشناسی منو قلب تو مال مردمه

اینکه میگم عاشقتم برای بار چندمه؟

دوست نداری دعا کنم یه روز به بن بست بخوری

از یکی بدتر از خودت یه روزی رو دست بخوری

راهتو کج کردی برو بی مهری اعلاج توئه

هر کی که مهربونی کرد فکر نکن محتاج توئه

گوشه ی خاطراتتم یادی ازم نکن برو

میری تو از شرم چشام سرتو خم نکن برو


برچسب‌ها:
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:23 ] [ امید ] [ ]

دوست دارم ...

 

  مثل شعری عاشقانه ، خواندنت را دوست دارم

مهمان قلب من باش، ماندنت را دوست دارم

آسمان صاف و ساده ، آبی ات را دوست دارم 

دور از ابر سیاهی ، نابیت را دوست دارم

نیمه ماهی ، کنج شبها ، دیدنت را دوست دارم 

چون گل خوش رنگ و خوش بو ، چیدنت را دوست دارم

من سلام گرم اما ، ساده ات را دوست دارم 

آن نگاه بر زمین افتاده ات رادوست دارم

چشمهای از وفا آکنده ات را دوست دارم 

گل بخند ، آرام آرام خنده ات را دوست دارم

آنهمه بخشندگی ، افتادگی را دوست دارم 

تا تو هستی در کنارم زندگی را دوست دارم


برچسب‌ها:
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:21 ] [ امید ] [ ]

یادمان باشد

 

 

 یادمان باشد، فردا ،حتما، ناز گل را بکشیم...

حق به شب بو بدهیم...
و نخندیم دیگر، به ترکهای دل هر گلدان...!!
و به انگشت، نخی خواهیم بست تا فراموش نگردد فردا...! زندگی شیرین است!
زندگی باید کرد... ولی نه به هر قیمت
و بدانم که شبی خواهم رفت .... !!!
و شبی هست که نباشد، پس از آن فردایی ...


برچسب‌ها:
[ جمعه 25 فروردين 1391برچسب:, ] [ 15:6 ] [ امید ] [ ]

باد

 طوفان سهمناك به يغما گشود دست


مي كند و مي ربود و مي افكند و مي شكست

لختي تگرگ مرگ فرو ريخت، سپس

طوفان فرو نشست

 

بادي چنين مهيب نزيبد بهار را

كز برگ و گل برهنه كند شاخسار را

در شعله هاي خشم بسوزاند اين چنين

گل را و خار را

 

اكنون جمال باغ بسي محنت آور است

غمگين تر از غروب غم انگيز آذر است

بر چشم هر چه مي نگرم در عزاي باغ

از اشك غم تر است

 

آن سو بنفشه ها همه محزون و خسته اند

در موج سيل تا به گريبان نشسته اند

لب هاي باز كرده به لبخند شوق را

در خاك بسته اند

 

آشفته زلف سنبل، افتاده نسترن

لادن شكسته، ياس به گل خفته در چمن

گل ها، شكوفه ها بر خاك ريخته

چون آرزوي من

 

مادر كه مرد سوخت بهار جوانيم

خنديد برق رنج به بي آشيانيم

هر جا گلي به خاك فتد ياد مي كنم

از زندگانيم

 


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, ] [ 10:10 ] [ امید ] [ ]

شعر عاشقانه

 برای پریدن من توی این هوای بسته

پر پر کشیدنم شو همسفر ای یار خسته

من و تو وقتی رسیدیم به افق های مه آلود

بجز آشیونه عشق واسه ما بگو چی کم بود؟

راهی اون سرزمینیم که شباش مهتابی باشه

تو دل کبوتر عشق پر از بی تابی باشه

یادته ستاره هارو از توی قفس میدیدم؟

دونه دونه پولک نور از تو آسمون میچیدیم؟

یار من ای هم قبیله راهی دشت خداییم

ولی از قبیله خود خیلی وقته که جداییم

اونجا تنها یه قفس بود یه قفس با آب و دونه

که خیال کردیم همیشه همینه معنی خونه

قفس و وقتی شکستیم طعم پروازو چشیدیم

برای به هم رسیدن ما چه رنجی که کشیدیم

برای پریدن من توی این هوای بسته

پر پر کشیدنم شو که پرو بالم شکسته...

خودم به خودم تولد خودمو تبریک میگم! راستی تولد آدما تبریک گفتن هم داره؟ وقتی کسی رو داشته باشی که بیادت باشه لازم نیست خودت جار بزنی من اومدم! خوب اومدی که اومدی گیرم! اول ژانویه دنیا اومدی! گیرم اونروز اولین برف زمستونی رو زمین نشسته بود !گیرم اولین فرزند و اولین نوه بودی! گیرم ....چرا داد و بیداد میکنی؟ بیشین سر جات بینیم! تو این دنیای که همه غرق مشکلاتشون هستن کی اومدن تو چه واقعه مهمی میتونه باشه؟ چرا برا بیشتر آدما کی رفتن دیگران مهمتره؟

تا که بودیم نبودیم کسی کشت مارا غم بی هم نفسی

تا که رفتیم هم یار شدند..........................

 


برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, ] [ 10:1 ] [ امید ] [ ]

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

 بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

آهنگ اشتیاق دلی درد مند را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت

اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرامو روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند  صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

 


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ 21:2 ] [ امید ] [ ]

 چه زیباست بخاطر تو زیستن


وبرای تو ماندن و به پای تو مردن و به عشق تو سوختن


و چه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن


برای تو گریستن و به عشق و دنیای تو نرسیدن


ای کاش می دانستی بدون تو مرگ گواراترین زندگی است


بدون تو و به دور از دستهای مهربانت زندگی چه تلخ و ناشکیباست


ای کاش می دانستی مرز خواستن کجاست


و ای کاش می دیدی قلبی را که فقط برای تو می تپد

 


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:, ] [ 20:51 ] [ امید ] [ ]